با تشکیل دیوان کیفری بینالمللی، این سئوال مطرح است که آیا صلاحیت این دیوان با صلاحیت محاکم داخلی کشورها در تعارض است؟ اساسنامهی دیوان کیفری بینالمللی تصریح میکند که صلاحیت دیوان، صلاحیت «تکمیلی» است و در جهت تضعیف صلاحیت محاکم داخلی نیست، اما فراتر از این ادعای حقوقی، مسألهی حاکمیت ملی کشورها نیز مطرح است. کشورها با امضای این اساسنامه، برخی از اختیارات خود را در بخش تعقیب قضایی مجرمان، به دیوان کیفری بینالمللی واگذار کردهاند و از سوی دیگر با پذیرش اساسنامهی این دیوان، صلاحیت تعقیب کیفری مسئوولان عالی سیاسی و نظامی کشورها را به آن میسپارند. یکی دیگر از جنبههای قابل بحث صلاحیت دیوان، صلاحیت موضوعی آن است. دیوان تنها میتواند نسبت به فجیعترین جنایاتی که موجب اضطراب جامعه بینالمللی میشود، اعمال صلاحیت کند. این جنایات عبارتند از: نسلزدایی، جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و جنایت تجاوز، جنایات مزبور در اسناد مختلف بینالمللی و اسناد دادگاههای موردی مورد توجه بودهاند. دیوان با توجه به معیارهای قابلیت پذیرش دعوا بررسی مینماید که پرونده مورد توجه شرایط طرح در دیوان را دارد یا نه؟ معیارهای قابلیت پذیرش دعوا محدود به شرایط تعیین اولویت و رسیدگی دادگاههای ملی یا دیوان نبوده بلکه موارد دیگری هم چون اهمیت جنایات ارتکابی و قاعده منع محاکمه مجدد متغیرهایی هستند که دیوان براساس آنها ممکن است موضوعی را قابل پذیرش اعلام کند یا رسیدگی را نپذیرد، براین اساس گستره قابلیت پذیرش دعوا منحصر به جنبههای اجرای اصل صلاحیت تکمیلی نیست و همین امر سبب گردیده که واژه قابلیت پذیرش در کنار صلاحیت قید شود.