فصل اوّل :
کلّیات
1-1-مقدّمه
همواره توسعه و رشد علمی مقدّمه و نوید بخش شکوفایی تمدّنها و جوامع بوده است. یکی از مهمترین رمزهای ظهور و شکوفایی هر تمدّنی، ضرورت تعلیم و تعلّم و توسعهی علمی است. با نگاهی به تمدّن اسلامی در سدههای میانه و تمدّن غرب امروز به این نکته میتوانیم پیببریم. در مقابل ضعف علمی یکی از مهمترین دلایل ناتوانی جوامع در عرصههای مختلف داخلی و خارجی میباشد و تا این ضعف جبران نشود امیدی بر حلّ مشکلات نخواهد بود. در این راستا در برخی از شاخههای علمی مانند علوم دقیقه – ریاضیات، شیمی، فیزیک، پزشکی، شاخههای مختلف مهندسی و… – میتوان دست به کپیبرداری زده و با به خدمت گرفتن دستاوردهای علمی دیگران بر ضعف علمی در این ابعاد غلبه کرد. امّا در حوزهی علومانسانی مسأله به گونهی دیگری است. ویژگی خاص علومانسانی ایجاب میکند که این علوم را در بستر زمانی، مکانی و اندیشهای خود مورد بررسی قرار دهیم. کپیبرداری نابجا و استفادهی این علوم در شرایط زمانی، مکانی و اندیشهای دیگر، نه تنها نمیتواند مشکلی را بر طرفکند حتّی باعث ایجاد بحرانها و مشکلات گوناگون بیشتری نیز میشود.
در این میان رشتهای مانند علوم سیاسی به عنوان « مجموعهای از آگاهیهای اجتماعی که وظیفهی آن شناخت منظم اصول و قواعد حاکم بر روابط سیاسی میان نیروهای اجتماعی در داخل یک کشور، و روابط دولتها در عرصهی بینالمللی است.» ( عالم، 1379: 31 ) اهمیّت ویژهای دارد. بسیاری از نظریات و مفاهیم علوم سیاسی در بستر زمانی بعد از رنسانس، در حوزهی اروپای غربی و در غالب پارادایم اومانیسم و لیبرالیسم مطرح شده است. استفاده آن در شرایط زمانی، مکانی و اندیشهای دیگر آثاری به مراتب مخربتر از سایر شاخههای علومانسانی دارد. تغییر هویّت و ماهیّت سیاسی –اجتماعی یک جامعه و نظام سیاسی حاکم بر آن که حتّی میتواند مقدّمهای بر تغییر عقاید و باورهای یک جامعه شود از مهمترین آثار آن است.
در این میان جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور اسلامی که داعیهدار برقراری نظام سیاسی مبتنی بر اسلام است نمیتواند از نظریات و مفاهیم مطرح در علوم سیاسیای استفادهکند که کمترین سنخیتی با افکار و اندیشههای اسلامی داشته و در بستر دیگری رشد نمودهاند. استفاده از چنین اندیشههایی خطر تغییر هویّت و ماهیّت نظام سیاسی واجتماعی کشور اسلامی ایران را به دنبالخواهد داشت. اینجاست که بحث لزوم جنبش نرمافزاری و تولید علم مطرح شده و به فرمودهی مقام معظّم رهبری حیات و ممات نظام جمهوری اسلامی به این امر بسته است.
چنانچه جامعهی علمی و نخبگان ما در حوزهی علوم سیاسی به سمت جنبش نرمافزاری و تولید علم حرکت نکرده و اقدام به بومیسازی آن نکنند باید منتظر چنین عواقبی بود.
2-1-طرح مسأله
علوم سیاسی از آن دست رشتههایی است که نقش بسیار مهمی در شناخت و مدیریت جوامعانسانی دارد. هماره تغییر و تطورهایی که در این رشته رخ میداده سرمنشأ حرکتهای بزرگ در تاریخ بوده است. در واقع به نوعی میتوان علوم سیاسی را علم درمان دردهای یک جامعه دانست. نکتهای که در اینجا مهم به نظر میرسد این است که این علم به شدّت متأثر از متن فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و حتّی اخلاقیای است که در آن شکل میگیرد و مبتنی بر همان متن به ارائهی راهکار میپردازد. بنابراین بین علوم سیاسی و آن جامعهای که این علم در آن شکل گرفته است ارتباط عمیقی وجود دارد. امروزه اکثر نظریاتی که در حوزهی علوم سیاسی مطرح است متأثر از فضای بعد از رنسانس و عصر روشنگری است.
برای دانلود پایان نامه اینجا کلیک کنید
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 100
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1